-‘๑’-ﬤسـ ـ ـتــهـ ـآے یـפֿـ زﬤه-‘๑’-
دوری از من! اما… به تو اندیشیدن را،عادتی ساخته ام بهر تنهایی خویش…
بازے روزگار را نمے فهمـҐ ! مـלּ تو را دوωــღــت ﬤارҐ! تو ﬤیگرے را! ﬤیگرے مرا!!! وهمه ے ما تنهاییم :| _____בستهاے یخــ زבــهـــــــــ
نوشته شده در یک شنبه 13 بهمن 1392برچسب:بازی روزگار,دوست دارم,دیگرا,تنهایی,دلتنگی,دستهای یخ زده,کلبه ی یخی,, ساعت
16:24 توسط Ḡøʟℯ ¥αḱн